سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شخص راستگو با راستگویی خود، سه چیز را بهدست می آورد : اعتماد، دوستی و شکوه [در دل ها] . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ریشه ی وقف در آیات قرآن ........

قرآن، خلاصه کتاب های الهی است که خدا بر انبیاء و اؤلیایش فرستاده است. هیچ علم ربّانی، مسأله ی الهی، کلمات برهانی و معرفت کشفی نیست، مگر اینه اصل و فرع، مبدأ، غایت، ثمره و مغز آن در فرآن وجود دارد. قرآن کریم سرشار از معارفی بلند و عمیق در همه ی مسائلی است که بشر برای پیمودن راه سعادت به آن نیاز دارد. مخاطبان فرآن همه ی مردم هستند و مطالـب آن برای همه قابل فهم و درک است امّا ظرفیّت انسان ها برای پذیرش معارف الهی تفاوت دارد.
در قرآن کریم، چهار آیه است که ریشه ی " وقف " در آن، با معانی مختلف به کار برده شده است که این آیات را با تفاسیر مختلف مورد بحث قرار می دهیم؛ از آن جمله:.........



1. «و لو تری اذا وقفوا علی النّار فقالوا یا لیتنا نرد و لا نکذب بایات ربّنا و نکون من المؤمنین«؛ «و اگر آنان را ببینی که بر آتش دوزخ توقّف کرده اند پس می گویند کاش ما را باز می گرداندند تا دیگر آیات پروردگار مان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنان می شدیم«؛ (سوره انعام، آیه 27)
به عاقبت اصرار آن ها بر کفر اشاره می کند: در برابر آتش دوزخ چنان هراسناک می شوند که باز طبق عادت دروغ گویشان فریاد می کشند ای کاش برای نجات از این سرنوشت شوم می توانستیم بلر دیگر به دنیا برگردیم تا آیات پروردگار مان را تکذیب نکنیم و در صفّ مؤمنان قرار گیریم. (پور سیف، 1385، ص 345)
«و لو تری اذا وقفوا علی النّار...«؛ بیان عاقبت انکار و اسرارشان بر کفر و سرانجام اعراضشان از آیات الهی است.
«یا لیتنی نرد و لا نکذّب بایات ربّنا...«، بنابرین که قرائت " نکذب " به فتح باء، و " نکون " به فتح نون باشد؛ معنای آیه این است که: کفّار آرزو می کنند بار دیگر به دنیا برگشته سلک مؤمنین درآید، باشد که از عذاب آتش قیامت رهایی یابد. این آرزویشان نظیر همان انکار شرک به خدا و سوگند دروغ خوردنشان از باب ظهور ملکات نفسانیشان می باشد زیرا کفار همان طور که دروغ، ملکه نفسانیشان بود، آرزوی خیرات و منافعی هم که از آنان فوت شده، مخصوصاً وقتی که فوت آن مستند به اختیار خودشان و قصور تدبیر در عملشان باشد خود ملکه دیگری است در نفسشان، همچنان اظهار تأسف و تحسّری هم که درباره ی کوتاهی در امر قیامت می کنند، ملکه ی دیگری است در نفس آنان.(طباطبائی، 1380، ج7، ص72)
2. «و لو تری اذا وقفوا علی ربّهم قال الیس هذا بالحق قالوا بلی و ربّنا قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون«؛ «و اگر ببینی موقعی که آن ها را در برابر پروردگارشان متوقّف کرده اند، می فرماید: آیا این حق نیست؟ گویند: چرا، سوگند به پروردگار مان که حق است؛ می فرماید: پس به خاطر کفری که می ورزیدید عذاب را بچشید»(سوره انعام، آیه 30)
این جواب انکار آن هاست: پروردگارشان سؤال می کند آیا معاد و لقاء الله حق نیست؟ گویند آری، قسم به پروردگار مان که حق است و آن چه انبیاء گوشزد می کردند درست بوده امّا این اعتراف سودی به حال آن ها ندارد. (پور سیف، 1385، ص 345)
و جمله ی«و لو تری اذ وقفوا»به منزله ی جوابی است از انکار مشرکین در آیه ی قبل، البته به این بیان که لازمه ی گفتارشان را، به صورت تمنا خاطرنشان پیغمبر گرامی خود سازد، و آن لازمه و تالی فاسد این است که: به زودی آنچه را که با گفتن «و ما نحن بمبعوثین»انکار می کردند، تصدیق و اعتراف خواهند نمود، و این در حالی است که در برابر پروردگار خود می ایستد و آنچه را که انبیاء (علیهم السّلام) در دنیا گوشزد شان می کردند و می گفتند که بعد از مرگ دو باره زنده خواهید شد و اینان انکارش می کردند، به عیان مشاهده می کنند.
از اینجا معلوم می شود که جمله ی «اذ وقفوا»تفسیر معاد و حشر است، و مؤید آن این است که در آیه ی بعد هم که می فرماید:«قد خسر الذین کذّبوا بلقاءالله حتّی اذا جاءتهم السّاعه...»از حشر و بعث و قیامتی که در جملات قبلی بود به لقاءالله تعبیر کرده و بلافاصله ساعت را ذکر فرموده، تا برساند که منظور از آن همان ساعت " لقاءالله " است. (طباطبائی،1380،ج7، ص77)
3. «و قال الذین کفروا لن لومن بهذا القرآن و لا بالذی بین یدیه و لو تری اذا الظالمون مؤقوفون عند ربّهم یرجع بعضهم الا بعض القول یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لولا انتم لکنّا مؤمنین«، «و کسانی که کافر شدند گفتند: نه به این قرآن و نه به آن که پیش از آن است هرگز ایمان نخواهیم آورد ای کاش ظالمان را هنگامی که در نزد پروردگارشان باز داشت شده اند می دیدی که چگونه برخی از آنان با برخی دیگر جدل می کنند؛ آن ها که زیر دست بودند به کسانی که برتری داشتند، می گویند: اگر شما نبودید قطعاً ما مؤمن بودیم«، (سوره سباء، آیه 31)
مشرکین می گفتند نه به این قرآن ایمان داریم و نه به کتب آسمانی قبل از آن و این به آن جهت بود که اصولاً مذهب شرک معتقد به نبوّت نبود. کلمه ی " لن " برای نفی ابدی است و لجاجت آن ها را می رساند یعنی تا ابد ایمان نمی آوریم. نتیجه ی این شرک به زودی به آن ها می رسد و چیزی نمی گذرد که در پیشگاه خدا پشیمان می شوند امّا برایشان سودی ندارد. این ظالمان که با شرک خویش به خود و دیگران ظلم کرده اند در روز قیامت برای حساب و جزا در پیشگاه پروردگارشان می ایستند در حالی که با دیگران مجادله می کنند. نخست پیروان به پیشوایان ضلالت می گویند اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم زیرا شما ما را مجبور کردید که کافر و مشرک شویم. (پور سیف، 1385، ص1108)
4. «وقفوهم انّهم مسؤلون«؛ «و آنان را باز دارید که ایشان بازخواست کردنی هستند.«، (سوره صافات، آیه 24)
در سر راه جهنّم، ایشان را نگه می دارند تا بازخواست شوند که چرا از حق و عمل صالح روی گردان شدند؟ (پور سیف، 1385، ص 1153)
در مجمع البیـان می گوید: وقتی کسی می گوید " وقفت انا "معنایـش این است که: من ایستادم، وقتی هم بگوید: " وقف غیری " معنایش این اسـت که: من فلانی را به ایستادن و توقّف وادار کـردم. خلاصه کلمه ی " وقف " هـم لازم و بـدون مفعـول استفاده می شـود و هم متعـدّی؛ ولی بعضی از بنی تمیم وقتی می خواهند متعدّی استعمالـش کنند، به باب افعالـش برده و می گویند " اوقفت الـدّابـه "؛ " من حیوان را نگه داشته " و خلاصه در صورت تعدّی از باب افعال استفاده می کنند، و ثلاثی مجرّد را در مورد تعدّی به کار نمی برند.
و بنا به گفته ی وی معنای جمله ی " وقفوهم " این می شود که ایشان را نگه دارید و نگذارید بروند که باید بازخواست بشوند. و از سیاق استفاده می شود که این امر به بازداشت و بازخواست، در سر راه جهنّم صورت می گیرد. (طباطبائی، 1380، ج17، ص199)

نقش وقف از نظر قرآن در تزکیه انسان

چنان که در آیـات و روایات متعدّد استفاده می شود مطلـوب اسلام از توزیـع، مواسـات و ایثـار است. مقصـود از مواسات شرکت دادن دیگران در اموال خویش است، به گونه ای که همه، اعضای یک خانواده می باشند و تلاش می کنند تا نیازهای یکـدیگر را بر طرف کـنند و مقصود از ایثار مقدّم داشتن دیگران بر خویشـتن می باشد، یعنی در مواردی که دیگران را بر خویش مقـدّم بدارند. و این بالاتر از مواسات است. اسلام در نظـام توزیـع خویـش آن را هـدف عالـی خود قرار داده است. خداونـد در وصف انصار می فرماید: «و یؤثـرون علی انفسهم و لو کـان بهم خصاصه«؛ «دیگران را بر خویش مقدّم می دارند، اگر چه خود مبتلا به فقر باشند.»(سوره حشر، آیه 9)
وقف از این جهت که عموماً فلسفه ی وجودی آن تلاش برای رفع نیاز دیگران است و در حقیقت واقف فقرا و محرومین را در روزی و معاش خود شریک می کند و قسمتی از اموالی را که خداوند به وی ارزانی داشته است در جهت مصالح آن ها قرار می دهد بنابرین نقش وقف دراسلام از مهم ترین بحث هاست و در قرآن کریم نیز از این موضوع به قشنگی یاد کرده است. از طرف دیگر وقف یک نوع صدقه است و صدقات از اموری هستند که باعث " تزکیّه " می شوند؛چه به صدقات واجب زکات گفته می شود.زکات در قرآن گاهی به معنی طهارت و پاکیزگی پامده است، مانند آیه 9 از سوره شمس: «و قد افلح من زکّها«؛ «نجات یافت ان کس که نفس را پاک کرد.»و نیز در جای دیگری می فرمائد: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکّهم بها و صلّ علیهم انّ صلواتک سکن لهم و الله سمیع علیم«؛ «ای رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن، تا بدان صدقات نفوس آن ها را پاک و پاکیزه سازی، و آن ها را به دعای خیر یاد کن که دعای خیر تئ در حق آنان موجب تسلّی خاطر آن ها می شود و خدا شنوا و داناست. (سوره توبه، آیه 105). در این آیه خداوند به پیغمبر (ص) دستور می دهد برای پاک کردن مؤمنان از آلودگی حب دنیا از آن ها صدقه بگیرد طبیعی است چون انسان علاقمند به اموال خود می باشد و به آن دلبستگی دارد، لذا گذشتن و دل کندن از مال در راه خدا موجب تزکیّه ی وی خواهد شد.
بنابرین به طور خلاصه می توان گفت: وقف هم از جهت این که نوعی مواسات و ایثار در توزیع، استو هم مواسات و ایثار هم موجب سفارش ائمه (ع) و تأکید آن ها قرار داشته وهم به لحاظ این که وقف یک نوع صدقه است و صدقات طبق نصّ صریح قرآن باعث تزکیّه و تطهیر صدقه دهنده می شود. (سلیمی فر، 1370،ص 181)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 85/6/24 :: ساعت 11:48 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]